قمارباز - تراژدی ثروت و اخلاق

قمارباز را از داستایفسکی خواندم. ترتیب انتخاب این رمان برای خواندنش، حجم نسبتاً کم آن بود. من پا به سفر بودم و باید از قفسه کتاب‌ها، یکی را انتخاب می‌کردم. خوشحالم که قمارباز بود و من هم آن را انتخاب کردم. داستانی بسیار زیبا. آنچنان که توقع داشتم. دیگر برایم شرطی شده است که آثار داستایفسکی، هر بار چیزی به من اضافه خواهد کرد. قمارباز هم از آن دسته کتاب‌ها است.

البته زیاده‌خواهی است که بخواهی قمارباز را با رمانی مانند برادران کارامازوف مقایسه کنی. در قمارباز، داستایفسکی از فلسفه‌بافی و حرافی اجتناب کرده و خیلی راحت و سرراست داستانی را از زبان یک جوان قمارباز بیان کرده است. روش بیان داستان هیچ چیز جدیدی ندارد و گویی فردی برای اولین بار می‌خواند رمانی خلق کند اما فی‌الواقع روش این رمان، سهل و ممتنع است؛ همان‌قدر ساده که بی‌نظیر. قمارباز به بیان حرص می‌پردازد. حرص. و چنان زیبا به این خصلت جاودانه انسان‌ها می‌پردازد که بیان هیچ فلسفه‌ای به پای آن نمی‌رسد. بلایی که حرص و پول می‌تواند بر سر انسان بیاورد در این رمان کوتاه به روشنی و صراحت و پاکی آورده شده است و علی‌الخصوص بلایی که قمار به عنوان کاتالیزور و محمل این دو عاملِ آشفتگی اخلاق در قرن جدید می‌تواند شکل دهد. قمارباز رمانی است که خواندن آن می‌تواند بنای خوبی برای درگیری ذهن در خصوص پول و نقش آن در اخلاق باشد.    ادامه مطلب ...

رمان ابله؛ آیینه‌ای بر قامت جامعه‌ی انسانی

رمان ابله را تمام کردم. کتاب را از قبل داشتم ولی فرصت خواندنش میسر نشد تا امسال و در پی تصمیمی که برای خواندن رمان های بزرگ دنیا داشتم این رمان را هم خواندم؛ در واقع این دومین رمانی است که از آثار داستایفسکی می‌خوانم. تازه دارم متوجه می‌شوم که دلیل ارج و قرب داستایفسکی در دنیای ادبیات جهان به چه دلیل است. 

من که هنوز از مستی شراب قبلی‌ او یعنی اثر گران‌سنگ «برادران کارامازوف» مدهوش بودم (و فضله قدح در دست) خواندن این رمان شورم را دو چندان کرد. قبل از شروع رمان «ابله» خودم را با اثری فلسفی آماده کرده بودم. چنان که سبک و سیاق داستایفسکی در «برادران کارامازوف» بود. اما ابله تقریبا از چنان پیچ و تاب‌هایی کاملاً خالی است. در این رمان هیچ شخصیت فیلسوف یا ماورایی وجود ندارد. فیلسوف‌ترینِ همه شخصیت‌ها، پرنس میشکین است که شخصیت اصلی داستان است و در رمان معروف به "ابله" است و از قضا چنان در محیطی پر از نادانان و ابلهان گرد آمده است که هیچ فرصتی برای بیان اندیشه‌های فلسفی، چنان که در رمان براداران کارامازوف از زبان شخصیت‌های داستان بیان می‌شود ندارد. 


 

ادامه مطلب ...

"اتاقی از آن خود" اثر ویرجینیا وولف

به دهقان نادان چه خوش گفت زن ... 

در دنیای ادبیات مدرن نام ویرجینیا وولف همچون نام سرآتور کویل در دنیای رمان‌های پلیسی آشناست. من به هوای خواندن رمانی از این زن نویسنده، سراغ کتاب «اتاقی از آن خود» رفتم. اما نمی‌دانستم که ولف علاوه بر رمان‌، مقالات زیادی هم علی‌الخصوص در دفاع از جنبش فمنیستی نوشته است که این کتاب نیز در واقع از همین قسم است. مجموعه‌ای از ۶ مقاله در امتداد یکدیگر که در واقع زنان عصر خود را به دفاع از حقوق خود ترغیب می‌کند و از آنان مسرانه می‌خواهد که بنویسند و «زنانه» بنویسند. 

 

ادامه مطلب ...

جان شفته رمانی از رومن رولان

 

جان شیفته را می‌خوانم. اثر رومن رولان. مجلد اولش را که شامل جلدهای اول و دوم کتاب است را تازه تمام کرده‌ام. راستش هر چند در ابتدا، کتاب را دوست‌داشتنی یافتم اما این شادمانی اولیه چندان دوام نیافت تا جایی که در ادامه، یکی دوبار آن چنان سرخورده شدم که قصد کنار گذاشتن‌اش را داشتم اما در نهایت باز هم ادامه دادم... 

ادامه مطلب ...

‍پیامی از اعماق قرون

قطعه زیر شعر مردی است که بیش از 4 هزار سال پیش در ممفیس مصر سروده است، اما با خواندن آن چنان است که گوئی او هم اکنون رو در روی تست و چشم در چشم برای تو می‏خواند :


تا وقتی زنده ‏ای به دنبال خواسته ‏های قلبت باش ...

شیون کردن هیچ‏ کس را از دردسر نمی رهاند ...

استراحتی کن و دلسرد مباش 

هیچ یک از آنان که این زندگی را ترک گفته ‏اند باز نخواهند گشت .